جدول جو
جدول جو

معنی پیرآب گون - جستجوی لغت در جدول جو

پیرآب گون
دهی از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 76 هزارگزی شمال خاوری بهبهان و 30 هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ آرو به بهبهان، کوهستانی، معتدل، مالاریائی، دارای 75 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و برنج و پشم و لبنیات، شغل اهالی زراعت و حشم داری، صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی و راه آن مالرو است، ساکنین از طایفۀ بویراحمدی هستند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
زهرآب دار. فولاد اعلا. (ناظم الاطباء) ، به رنگ زهرآب. (از فهرست ولف) ، همچنان زهرآب کاری و کشنده:
همه تیغ زهرآب گون برکشیم
به کین جستن آئیم و دشمن کشیم.
فردوسی.
یکی تیغ زهرآب گون برکشید
عنان را گران کرد و سر درکشید.
فردوسی.
بدان تیز زهرآب گون خنجرش
همی کرد چاک آن کیانی برش.
فردوسی.
از خنجر زهرآب گون هفت اژدها را ریخت خون
همت ز نه پرده برون دل هشت مرعا داشته.
خاقانی.
رجوع به زهر و زهرآب و دیگر ترکیبهای این دو کلمه شود
لغت نامه دهخدا
مانند فیروزه برنگ پیروزه: تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده است بر پیروزه گون لاد. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار